سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکستان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

به یاد دلتنگی هایم که هنوز ...

    نظر
 

بسم رب

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بنشینند بنشانند

نیمه شب است و فقط سکوت . دیگر صدایی نیست جز صدای قلم که بر صفحه کاغذ ساییده میشودو اپری را بر روی آن نقش میاندازد.

نیمه شب است و فقط سکوت است و سکوت است و زنده شدن افکار پریشان و سرگردانم و این جاست که برخی خاطرات جوهره قلبت را مانند جوهر قلمت بیتاب میکنند و آتشفشانی از بغض را در معرض انفجار قرار میدهدو سر گردانی در این میان و در بین این همه کدام را آزاد کنی و داغ کدامین را زنده گردانی؟

نیمه شب است و سکوت است و بی تابی ذهن و یاد اوری خاطرات که طعم شیرین آن ملموس است که به ناگاه به تلخی میگراید و باز هم به او فکر میکنی ....

نیمه شب است  و این جا دگر تنها هستی و کسی نیست که اشکت را ببیند و که طعم سخت شکست بر آن نقش بسته وتنهایت گذارده

نیمه شب است و صفحه خاطراتت دیگر حاضر به ورق خوردن نیست و این بار ملامتت میکند که دیگر حاضر به از دست دادن خاطرات او نیست

این جاست که در میمانی آیا بنویسی یا  فرار کنی دیگر بهانه ای نیست و به اندک بها بهانه را از دست دادی

تو محکومی و حکمت بی حکمت نیست . این جاست که باز هم دل به قلم میسپاری و اشکهایت را جوهر قلمت میکنی و هر انچه از کلمات را که مینگاری  ومینگارد  اشک توست و کاغذت اشکستان است

حرف هایت در اشکستان غوطه ورند  و در این میان خاطات تو و اوست گه گمشده ای در این دریای بیکرانه احساسات میل به فراموشی دارند. و مگر فراموش میشود؟

اشک هایم برای اوست و اشکستان دلتنگی ام برای اوست

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند

که با ایـن درد  اگر دربنـد درمانند در مانـند

از دوستانی که این متن رو خوندن تقاضا دارم متن قبلی رو هم بخونن تا مبادا حق امام رضا ادا نشه هرچند با این چیزا ...

بی خیال